آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

خرداد93

چند وقته زیاد حال و حوصله ندارم نه برای نوشتن نه برای خودم نه برای تو نه برای هیچ کس توی عهد چهل روزه ام هم یه کمی کوتاهی کردم ولی در کل بد نبود ولی خوب مخصوصا دیروز بعد از جند روز بی خوابی و خستگی .......... ولی می دونم اصلا دلیل موجهی نیست دوشنبه 6 خرداد صبح ساعت 6.30 حرکت کردیم به طرف مشهد و بعد از ظهر رسیدیم و اتاق گرفتیم و وسایل رو مرتب کردیم و رفتیم حرم شب مبعث (سالگرد قمری عقدمون) خیلی عالی بود خیلی دلم برای امام رضا تنگ شده و دلم هوای مدینه و مکه کرده بود ......................... صبح وسایل رو جمع کردیم و رفتیم حرم و بعد رفتیم بازار و برات یه چرخ خیاطی گرفتیم و خیلی خوشحال شدی عزیز دلم و قول گرفتی و بقیه جهیزیه ا...
20 خرداد 1393
1